آی آدمها
آدمها آدم باشیم و موجبات شادی را برای هم فراهم کنیم.این یک دستور خواهش مندانه است.
امضا
یکی که سعی دارد آدم باشد

حقیقتش این است که من دعا بلد نیستم بکنم! دعا خواندن از روی کلمات را فوت آبم اما وقتی توی کاری گیر می کنم و از خدا کمک می خواهم انتظار دارم خدا مرا از امیدش نا امید نکند و به سرعت پاسخ دهد. انگار ایمیل دستوری به خدا فرستاده ام و منتظرم کی ایمیل سنت شده ام را بخواند و به راحتی ریپلای کند! یعنی با خودم می گویم خوب، خدا که همه چیز را می داند، می بیند توی این مساله مثل خر توی گل گیر کردم، می داند از او عاجزانه کمک می خواهم پس چطور باید این همه حرف را مثل افسانه ی 1001 شب مثل شهرزاد قصه گو غصه و قصه ام را بگویم؟ یک جورهایی احساس می کنم انگار زشت است سر خدا روضه ی بلند بالا بخوانم. خوب درست است که می گویند هر نیازی داری از خدا بخواه، اما من برخلاف خیلی های دیگر به این فکر می کنم که حوصله ی خدا را سر می برم و می گویم بابا جان خدا که کارهاش را ول نمی کند به حرف من گوش کند! مردم صدتا بدبختی دارند ولی گاهی خدا نظاره گر است چه برسد به مشکلات کوچک من! الان می دانم که حسابی باهاش حرف دارم اما باز هم لال مونی می گیرم مگر اینکه از حجم بالای فکرم در مورد گره ی کورم کمان قرمز مغزم قرمز و متورم شده با غرغر کردن می گویم خداجون دستت درد نکند! خوب من بهت چی بگم الان؟! حتما باید التماست کنم؟ حتما باید بلاتکلیف باقی بمونم؟ نکنه می خوای مخمو بپاشی به دیوار؟ دیوار چه گناهی دارد؟ قربون مرامت کارمو راه بنداز برم! درسته که هرچی تو بخوای همون میشه، منم سعی می کنم راضی باشم اما حداقل زمان گذشت از تلخی و شوری وقایع رو به سرعت برسون.
"کوچیکتم خدا"